داستان کوتاه-ارزش
داستان کوتاه-ارزش! جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی تمام دنیا رو گرفته بود، یکی از سربازان به محض این که دید دوست تمام دوران زندگی اش در باتلاق افتاده و در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند؛ مافوق به […]